دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: تقویت فرهنگ عمومی راهی برای افزایش هم‌بستگی اجتماعی است فرهنگ عمومی، زیربنای سلامت جامعه است درگذشت «کوئینسی جونز» تهیه‌کننده آثار مایکل جکسون در ۹۱ سالگی تسهیلات تبصره ۱۸ وزارت فرهنگ به چه کسانی تعلق می‌گیرد؟ اکران سیار «آسمان غرب» میلیاردی شد «سعیداسلام‌زاده» مدیر روابط عمومی معاونت هنری شد دلیل تعطیلی برنامه «شیوه» شبکه چهار چه بود؟ نگاهی به مجموعه‌داستان «نیمۀ تاریک ماه» هوشنگ گلشیری نگاهی به ذات سیال «فرهنگ عمومی» و آیین‌نامه‌های بدون ضمانت اجرایی صفحه نخست روزنامه‌های کشور - دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ «دزدان دریایی کارائیب» جدید بدون حضور جانی دپ پیام رئیس انجمن بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان منتشر شد انتشار نسخه مجازی آلبوم عاشقانه «نوازشگر» چرا «سفره ایرانی» کیانوش عیاری پس از ۲۰ سال هنوز اکران نشده است؟ حکایت آبی که صدراعظم نخورد درباره عکاسی تئاتر که پس از ۷ سال به جشنواره رضوان اضافه شد معرفی چند کتاب برای علاقه ­مندان به یادگیری وزن شعر | آراستن طبع موزون
سرخط خبرها

درباره معلم ادبیاتی که رایگان و مستمر جلسات خواندن متن‌های کهن فارسی را در شهر برگزار می‌کند | یوزپلنگانی که با بیهقی دویده اند!

  • کد خبر: ۱۳۰۸۰۹
  • ۰۱ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۳۹
درباره معلم ادبیاتی که رایگان و مستمر جلسات خواندن متن‌های کهن فارسی را در شهر برگزار می‌کند | یوزپلنگانی که با بیهقی دویده اند!
حسین باقری ادبیات خوانده است. معلم ادبیات است و سال هاست که در مشهد و در مکان‌های مختلف همراه با جمع‌های متعدد و مختلفی «تاریخ بیهقی» را چندین بار دوره کرده است. این جلسات هیچ شرایط و ملاک خاصی ندارند به جز اینکه به متون کهن فارسی علاقه داشته باشید.

فتحی، رحیمیان | شهرآرانیوز؛ تاریخ بیهقی را اولین بار در داستان «بر دارکردن حسنک وزیر» در کتاب ادبیات دبیرستان خواندم. بعد از آن تا چند هفته همه جزئیات قصه، انگار که در یک فیلم سینمایی دیده باشم، از جلو چشمم می‌گذشت.

با وجود عاقبت تلخ حسنک، شیرین‌ترین درسی بود که تا آن موقع خوانده بودم: «لاجرم، چون سلطان پادشاه شد این مرد بر مرکب چوبین نشست و بوسهل و غیر بوسهل درین کیست اند که حسنک عاقبت تهور و تعدی خود کشید.»، اما این خواندن‌ها متأسفانه با نظمی مدون همراه نبود. جسته گریخته به متون کلاسیک نوک می‌زدیم و از این متن سراغ متنی دیگر می‌رفتیم. از طرفی، جلسه خواندن متون کهن اگر ذره‌ای به بیراهه کشیده شود و استاد بخواهد مثل یک کلاس دانشگاه با آن برخورد کند، مخاطبانش را از دست می‌دهد. پس چطور باید کتاب مرجع نثر فارسی را خواند و درعین حال از آن لذت برد و مهم‌تر اینکه مخاطبش را به خواندن سایر متون ترغیب کرد؟

حسین باقری ادبیات خوانده است. معلم ادبیات است و سال هاست که در مشهد و در مکان‌های مختلف همراه با جمع‌های متعدد و مختلفی «تاریخ بیهقی» را چندین بار دوره کرده است. این جلسات هیچ شرایط و ملاک خاصی ندارند به جز اینکه به متون کهن فارسی علاقه داشته باشید. با حسین باقری درباره اهمیت خواندن بیهقی و سایر کتاب‌های کلاسیک فارسی صحبت کرده ایم و اینکه آیا برای خواندن این متون حتما باید تخصص داشته باشیم یا نه.

اول از هرچیز بگو چطور شد این جلسات پا گرفت؟

شش هفت سال پیش بود. اولش هم با بیهقی شروع شد. در اصل و در ابتدا، ما با خواندن بیهقی در کافه‌ها شروع کردیم و بعد بقیه به ما پیوستند. بعد از چندبار خواندن، آدم‌ها عوض می‌شدند. یک عده می‌رفتند و یک عده دیگر می‌آمدند. بیشتر کسانی که در میان راه اضافه می‌شدند هم افسوس می‌خوردند که کاش از ابتدای خواندن ما را همراهی می‌کردند. چون بیهقی مثل گلستان نیست که حکایت باشد. برای درک مطالب آن باید از ابتدا آن را بخوانید. درنهایت، فکر کنم همان ابتدا سه دور کامل و دوسه دوره ناقص آن را خواندیم.

سن وسال آدم‌هایی که به این جلسات می‌آمدند، چقدر بود؟

از همه سنین شرکت کننده می‌آمد؛ نوجوان، پیر، جوان و میان سال. بااین حال، بیشترشان بین ۲۵ تا ۴۰سال داشتند.

سؤال همیشگی و احتمالا کلیشه‌ای همه ما این است که به عنوان معلم ادبیات چه لزومی می‌بینید متون قدیمی بار‌ها و بار‌ها خوانده شود؟

دلیل اولش رویکرد زبانی این متون است. به قول استاد شفیعی کدکنی، برای شناخت زبان فارسی کافی است شاهنامه، بیهقی و گلستان سعدی را بخوانید. زبانی که در عین سادگی می‌تواند بسیار پیچیده هم باشد.
به عنوان مثال نگاه کنید به «کلیله ودمنه» که یکی از آن متون پیچیده زبان فارسی است. دلیل بعدی هم از منظر داستان سرایی است. به عنوان نمونه می‌شود به این موضوع اشاره کرد که بیهقی با اینکه آن زمان هنوز فن داستان نویسی و تکنیک هایش اختراع نشده بود، به صورت ناخودآگاه بیشتر آن‌ها را رعایت کرده بود و در دل کلامش داستان هم دارد. این تأثیر زبان و محتوا آن قدر قوی است که روی شاعران و نویسندگان بعد از خودش هم می‌شود آن‌ها را دید.

به نظرتان متون قدیمی به چه صورت باید خوانده شوند تا برای مخاطب عادی هم جذاب به نظر برسند؟ چون خواندن این متون پیش استادان دانشگاهی زبان و ادبیات فارسی، انگار یک طور دافعه برایشان ایجاد می‌کند.

از اصولی که سعی کردیم در این جلسات رعایت کنیم، همین حفظ جذابیت بوده است. در حقیقت ما از حالت آکادمیک فاصله گرفتیم و به یک دورهمی یا مجلس خودمانی رسیدیم. ما اینجا بیشتر درباره داستان‌های بیهقی باهم صحبت می‌کنیم.

در این صحبت‌ها کدام موضوعات بیشتر برای مخاطبان جذاب است و توجه آن‌ها را جلب می‌کند؟‌

نمی‌خواهم مغالطه کنم، ولی انگار ما در چرخه‌ای کهن گیر افتاده ایم. هنوز هم وقتی بیهقی می‌خوانیم و به مفاهیم آن توجه می‌کنیم، می‌بینیم که ما هنوز در آن موضوعات اسیریم و نجات پیدا نکرده ایم. این مفاهیم را در گلستان هم می‌بینیم. همان طور که در بیهقی و قابوس نامه و سیاست نامه و شاهنامه می‌بینیم. انگار نگرانی آن‌ها با نگرانی‌های ما تفاوتی نداشته است.

دلیل ماندگاری این متون هم همین است. دلیل جذابیت بیهقی یا هر متن قدیمی دیگر برای آدم‌ها این است که روابط خود و جهان پیرامونش را درون آن‌ها پیدا می‌کند و در همان حال برای مخاطب حوصله سربر نیست و فکر می‌کند و به صورت داستانی شیرین و جذاب روایت شده است. داستانی که شخصیت هایش تیپ سازی نشده اند و شخصیت پردازی درخشان و فوق العاده‌ای دارد. این قضیه تا آنجا پیش رفته بود که ما حتی می‌توانستیم بر اساس شخصیت پردازی، حرکت بعدی آن آدم را حدس بزنیم و برایش سناریو بنویسیم.

به نظرتان اگر یک نوجوان بیهقی را باز کند، می‌تواند آن را به راحتی بخواند و درک کند؟

رفتار آکادمیک این موضوع را سخت کرده است. دانشجویان مقطع کارشناسی هم متون قدیمی به ویژه بیهقی را با غلط و تپق می‌خوانند، دیگر چه برسد به درک مفهوم آن. تلاش من به عنوان یک معلم ادبیات این است که اول به دانش آموزان درست خواندن را بیاموزم. نتیجه‌ای که گرفتم، این است که اگر بیهقی درست خوانده شود، اصلا به من و این جلسات احتیاجی نیست. خواندن درست به فهم مطلب کمک زیادی می‌کند و به نظرم کسی که با این متون آشنا نباشد، به خوانش درستی هم نمی‌رسد. اگر مخاطب این مشکل را حل کند، با خواندن بقیه متون هم به مشکل برنخواهد خورد. ببین! یک طور سواد ادبی می‌خواهد و باید برای آن آموزش دید.

یوزپلنگانی که با بیهقی دویده اند! *

درواقع انگار بیهقی دروازه ورود به دیگر متون کلاسیک است که اگر علاقه مندانش اول از آن وارد شوند، برای ادامه راه خیلی به مشکل نخواهند خورد.

دقیقا همین طور است. وقتی آدم سواد ادبی را با این متن یاد بگیرد، دیگر برای خواندن بقیه متون کهن مشکلی نخواهد داشت.
صرفا چند لغت و اصطلاح می‌ماند که در لغت نامه‌ها پیدا می‌شود. در متون کلاسیک برخی مسائل نحوی و قواعدی وجود دارد که باید با آن‌ها آشنا شد. این قواعد دیگر در زبان و ادبیات امروزی استفاده‌ای ندارند، ولی در متون تاریخی به صورت زیاد استفاده شده اند. این هم به دلیل تغییر زبان فارسی در رویارویی با زبان‌های دیگر است.

اتفاقی افتاده است که از برگزاری این قبیل جلسات عمیقا احساس رضایت درونی بکنید؟

بله. این اتفاق خیلی زیاد برایم افتاده است. به عنوان نمونه، در یکی از جلسات بعد از پایان دوره، شرکت کنندگان نمی‌رفتند و تشنه شروع کردن متون قدیمی دیگر بودند.
یا بعد از پایان یک دوره آن قدر خوش حال بودم که چند نفر با من مانده اند و کمک کرده اند تا یک بار دیگر بیهقی را تمام کنم که رفتم و برای هرکدام کتابی خریدم و به آن‌ها هدیه کردم. روی صفحه اولش هم می‌نوشتم تقدیم به یوزپلنگانی که با بیهقی دویده اند. این هم از این بابت است که با هربار خواندن بیهقی چیز‌های جدیدی کشف می‌کنم. این موضوع درباره شاهکار‌های ادبی صادق است که هر دفعه چیز جدیدی را از آن‌ها می‌آموزیم. کشف اینکه نگاه آدم‌ها و ادبای کهن، سینمایی و داستان سرا بوده، خیلی جذاب است.

پس این طور بگوییم که فکر می‌کنی آن چیزی که به جذابیت متون قدیمی کمک می‌کند، ذات قصه گویی و مایه‌های عرفان آن هاست؟

دقیقا همین نگاه است که آدم‌ها را جذب خودش می‌کند. به عنوان نمونه اقبال به گلستان سعدی بیشتر است تا به بوستان او. این موضوع هم دلیل دارد. اینکه در بوستان، سعدی مسائل را به صورت مستقیم و شعارگونه بیان می‌کند، همیشه ملال آور است؛ درحالی که در گلستان همان مسئله را بیان می‌کند، ولی در قالب داستانی که یک طور ملاحت و شیرینی دارد. این باعث می‌شود آدم‌هایی که در این جلسات شرکت می‌کنند، حوصله شان سر برود و بخواهند هرچه سریع‌تر آن مجلس تمام شود. مردم این دوره و زمانه با ادبیات گلستان همراه‌تر هستند.

به واسطه این جلسات به جایی هم دعوت شده اید؟ مثلا کسی نخواسته است در مجلسی دولتی یا خصوصی صحبت کنید؟

ترجیح می‌دهم جلساتمان در همین سطح خودمانی بماند و خیلی شکل رسمی به خودش نگیرد. از طرفی، من خودم را متخصص نمی‌دانم و نمی‌توانم درباره همه متون کلاسیک صحبت کنم.
من فقط با برگزاری این جلسات خودمانی و این دورهمی ها، سعی می‌کردم و می‌کنم تا مردم عادی را به این متون کلاسیک جذب کنم و فکر می‌کنم که تاحدی هم موفق بوده ام.


* تیتر برگرفته از مجموعه داستان مشهور و خواندنی مرحوم بیژن نجدی است با نام «یوزپلنگانی که با من دویده اند».

معرفی کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» که به کوشش محمدرضا مرعشی پور فراهم شده است

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->